دلم خوش بود تقدیرم به دست تو رقم خورده
کسی جز دست نا اهلان دل ما را نیازرده
دلم خوش بود با عشقت غم دنیا حریفم نیست
شنیدم عاقبت گفتی که عاشق مثل من کم نیست . . .
گفتی دوست دارم! گفتم به اندازه چی؟ گفتی به اندازه اسمان
گفتم: به وسعت همان؟ گفتی: دریا
گفتم: به عمق همین؟ گفتی به عمق دلم که بزرگتر از هر دریایی است.
حالا که مدت ها گذشته می بینم دلت واقعا عمق دارد چون چند نفر دیگه هم بعد از من امده اند و هنوز هم جا دارد.
اونیکه میگفت جونش به جونت بنده ، حالا داره به گریه هات میخنده
اونی که می گفت بدون تو میمیره ، دروغ میگه دلش جنس کویره
دروغ میگه تو گوش نده به حرفاش ، نگو هنوز میخوای بمونی باهاش
خیال نکن بدون اون میمیری ، بزار بره نباشه جون میگیری .
به حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر شعرم نشکفته خشکید !
به حرمت اشک ها و گریه های سوزناکم. نه تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی !
میبنی قصه به پایان رسیده است و من همچنان در خیال چشمان زیبای تو ام که ساده فریبم داد!
قصه به آخر رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !
نظرات شما عزیزان: