گداشدن به در خانه ی دوست ،
قصه ی دیدن اوست
و گرنه نان شب را هرگدایی دارد!
دلبسته به سکه های قلک بودیم /
دنبال بهانه های کوچک بودیم /
رویای بزرگتر شدن خوب نبود /
ای کاش تمام عمر کودک بودیم
.
مترسک گفت :
ای گندم تو گواه باش
مرا برای ترساندن آفریدند
اما من عاشق پرنده ای بودم
که از گرسنگی مرد .
جان رفته ولی زخم جفایت نرود /
تاثیر دو چشم بی وفایت نرود /
فرشی ز دل شکسته انداخته ام /
آهسته بیا شیشه به پایت نرود
.
مرا جای خودم بگذار /
خودت را جای گهواره /
و آغوشی تسلی بخش /
کنارم باش همواره .
نیمه شبهایم ، سحرهایم ، دعایم مال تو /
واژه های هر کلام بی ریایم مال تو /
هدیه ای قابل ندارم تا که تقدیمت کنم /
هدیه ی ناقابل من چشمهایم ، مال تو .
از کویر آمده ام ،
چشمم از خاطره ی ریگ پر است ،
ابر من باش و دلم را بتکان .
دوستی ما شبیه باران نیست
که گاهی می آید و گاهی نمی آید ،
دوستی ما شبیه هواست ،
گاهی ساکت ، گاهی طوفانی
اما همیشه در اطراف ماست .
فکر نکن تو دنیا تنهایی
بلکه فکر کن یه تنهاست که تو براش یه دنیایی
نظرات شما عزیزان: